هدیه ی لحظه ها
عزیزی می گوید: همیشه انتظار دریافت خوبی ها و هدیه های معنوی از لحظه ها را نداشته باش بلکه سعی کن خودت به لحظه های زندگی ات هدیه دهی.
دارم به هدیه هایی که لحظه ها به من داده فکر می کنم از جمله ؛ هدیه ی بزرگ غم ، محنت ، تنهایی ، دوری از خود و خانواده ام در حالی که هم خانه و هم سفره ایم.
همیشه از کودکی به یاد دارم که رسم بود وقتی هدیه ای می گرفتی باید با دادن هدیه ای یا با ارزش یکسان و یا ارزش بالاتر از آنچه که هدیه گرفتی جبران می کردی. خواستم به لحظه ها در عوض بدی هایی که به من هدیه داد خوبی هدیه دهم تا شاید شرمنده شود و کمی باد موافق را به سمت ما نیز بفرستد، اما هر چه تلاش کردم شکست خوردم.
به خدا قسم منظورم از گرفتن بدی از لحظه ها از دست خدا نیست . از دست بنده اش است. از دست بنده ی نا بنده اش. به خدا قسم که از خدا جز خوبی هدیه ای نگرفتم.
تنها به شوق وصل اوست که زندگی می کنم و امید دارم. اگر او نبود تا به حال نمی دانم چه می توانستم کنم. دوستی بهتر از او ندیدم. هر وقت شکایت می کنم و قرآنش را باز می کنم چقدر زیبا پاسخ ام می دهد، آنقدر زیبا نصیحتم می کند که کلامش تا عمق قلبم فرو می رود. هر چقدر به او نزدیکتر می شوم بیشتر جذب اش می شوم. اما به آدم ها هر چه بیشتر نزدیکتر می شوم ، تنفرم نسبت به دنیا و هر چه در او هست بیشتر میشود. روزی هزار بار آرزو دارم این سفر چند روزه ام به پایان رسد و به دیدار همه خوبی ها روم.
با تمام وجودم می گویم ؛ خدایا دوستت دارم.
باسلام.ابتدا تصمیم داشتم وبلاگ را اختصاص به موضوع خاصی ندهم،اما چون علاقه ی زیادی به مسائل مذهبی و دینی دارم و در این شاخه مطالعه آزاد دارم، تصمیم گرفتم بیشتر به این مسائل بپردازم. اما دوست دارم گاهی اوقات در کنار این مسائل کمی هم به مسائل روز و حتی اتفاقات جالبی که ممکن است برای هر کس بیافتد، اشاره ای داشته باشم.