بعضی وقتها که به رفتار آدم های اطرافم توجه می کنم ،
از کارها و رفتارها و عادات روزمره ی آنها متعجب می شوم . گاهی ما آدمها چه
موجودات عجیبی می شویم! و بعضی وقتها غافل می شویم از اینکه کمی دقت کنیم که
شایسته ترین کارها را انجام دهیم . کارهایی که شایسته ی آدمی بودن ماست.
انگار هم رنگ جماعت شدن یک امر عادی ست و برای همه
گان یا شاید اکثریت ما اتفاق بیوفتد که چنین رفتار کنیم. حالا ممکن است فرقی هم
برایمان نکند که این رنگ ، رنگ شیطانی باشد یا رنگ رحمانی . فقط می خواهیم دلپسند
مردم باشیم ( شخصیت های رمان سکه سازان – از آندره ژید هم، چنین بودند . سکه سازان
کسانی بودند که خودشان را به شکل مورد پسند معشوقشان در می آوردند و عاشق طوری رنگ
عوض می کرد که دل محبوب خویش را به دست آورد ، بی آنکه به این بیاندیشد که شاید
شخصیت واقعی خودش دلپسندتر و مقبول تر از شخصیت جدیدش باشد. تنها عشق برایش مهم
بود و رسیدن به هدف ...)
اما گاهی ما آدمها وقتی پای منافعمان در میان باشد
دیگر هیچ کس را نمی شناسیم . دیگر به این فکر نمی کنیم که اصلا برای چه به این
دنیا هبوط کرده ایم و این چند روزی که در این تبعیدگاه میهمان هستیم چقدر خوب می
شود اگر به یکدیگر محبت کنیم و همدیگر را دوست داشته باشیم . که سختی تبعید آسان
تر شود.
همیشه عشق و
عاشق بودن تاوان داشته است . تنها عشقی که هیچ گاه تاوان نداشته و ندارد ، عشق
خداست و کسی که عاشق اوست هیچ گاه قلبش از این حس حزین نخواهد بود . بلکه هدیه و
پاداش چنین عشقی ، شادی و شعف است .
عشق انسان ها به یکدیگر همیشه تاوان داشته . عشق به
همسر و فرزندان ، عشق به خواهر و برادر ، عشق به پدر و مادر .
از آدم هایی تعجب می کنم که با وجود عشق به همسر و
فرزندانش باز هم به پیروی از هوس اش به سراغ عشق های دیگر می رود . در اطرافم
بارها و بارها دیده ام زن یا مردی را که به همسرش خیانت می کند و به دنبال عشق
دیگری می رود ! آیا جدایی زیباتر از خیانت نیست ؟ به نظر من بزرگترین خیانت زمانی
ست که به یکدیگر محبت کنیم بی احساس عشقی !
آن روز که تعلیم تو می کرد معلم بر لوح تو ننوشت مگر حرف وفا را !
از آدم هایی متعجبم که عشق به خواهر یا برادرشان را
تنها به خاطر مال دنیا یا ارثیه برای همیشه فراموش می کنند و ترک رابطه می کنند.
حتی شنیدم که در چند خیابان پایین تر از مکانی که زندگی می کنم سه برادر در تقسیم
ارث وقتی فهمیده بودند که برادر بزرگتر سه – چهار میلیون اضافه تر برداشته بود با
هم درگیر می شوند و در این درگیری یکی از برادرها کشته می شود.
تو مردم بین که چون بی رای و هوشند که جانی را به نانی می فروشند !
و شاهد آن بوده ام که وقتی پدری در کهن سالی تصادف می
کند و مجبور می شود خانه و اندک پس اندازش را برای دیه صرف کند . تنها دارایی اش
خانه ای بود که سال ها پیش به دست یکی از پسرانش سپرده بود و آن پسر آن خانه را
تبدیل به مکان تجاری کرد و وقتی پدرش نیازمند بود به جای اینکه کمکش کند و خانه را
برایش خالی کند یا جایگزین کند شروع کرد از آب گل آلود ماهی گرفتن و ملک را به
قیمت خیلی پایین تر از پدرش خرید و پدرش با آن پول خانه ای خریداری کرد که در پیری
سرپناهی داشته باشد . با این کار بقیه ی پسرهایش با او ترک رابطه کردند . تنها به
خاطر اینکه تنها ارثیه ی شان را فقط به یک پسر داد. تعجب می کنم از رابطه ی عاطفی
این پسرها که پدرشان را تنها برای مال و ثروتش می خواستند و حالا که دیگر ثروتی
ندارد از او دل بریدند. خدا را شاهد می گیرم که یکی از پسر ها که پدر و مادرش را
بیمه کرده بود ، بعد از این ماجرا بیمه را قطع می کند!
وقتی این پدر در باغ ها کشاورزی می کرد و تنها به عشق
این پسرها زحمت می کشید ، هیچ گاه تصور نمی کرد روزی آن همه زحمت و سختی که در
جوانی به خاطر عشق به فرزندانش متحمل شد بی حاصل باشد.
ماجراهای زیادی ممکن است اطرافمان اتفاق بیوفتد که همه
شان عبرت آموز است و گاهی با شنیدن و دیدن این اتفاقات به قداست عشق شک می کنیم .
ترانه های کولیان مخصوصا کولیان اسپانیایی بسیار
زیباست . ترانه هایی عاشقانه که صادقانه احساس زیبایشان را بیان میکنند. ای کاش
عشق ما هم به خدا چنین کولی وار بود.
یکی از ترانه هاشان چنین معنا دارد ؛ من یک کولی هستم
و عشق تمام زندگی من است و بی عشق جاودانه نخواهم بود . چگونه در یادها زنده بمانم
اگر قلبم از عشق خالی باشد ...
(البته اصل ترانه به زبان اصلی اسپانیایی ، کمی
متفاوت است. من آن را بازسرایی کردم)
تنها عشق جادوانه و مقدس، عشق خدا به انسان است . که
ای کاش همه ی ما لایق چنین عشقی باشیم و هیچ گاه دل را که حرم اوست ، به عشق های
باطل اختصاص ندهیم.
من هستم ، و می خواهم جاودانه باشم . می خواهم با عشق
تو و عاشق تو بودن جاودانه شوم . من هستم و خواهان آنم که باشی در زنده گی ام . و هستِ
من تنها با تو معنا می گیرد . چگونه می توانم لحظه ای را بی عشق تو سپری کنم !
من عاشقم و عشق من عشقی ست کولی وار ...